سونامی بحران در قلب سرمایه داری !
کامران پایدار
طوفان بحران عظیمی که کلیت سرمایه داری منحط جهانی را در برگرفته همچنان درمان ناپذیر و سهمگین به پیش میتازد. تمام مهره های ریز و درشت این نظام ضد بشری با وحشت به آینده متزلزل و مبهم سرمایه داری می نگرند. بیش از 3 سال از بحران میگذرد اما تا امروز عملا هیچ راه علاجی چاره ساز نبوده است. در مراکز بزرگ دروغ و جنایت بورژوازی همه آنچه را که تا امروز رشته اند پنبه شده و به زبانی دود شده و به هوا رفته است. احزاب سوسیالیست، احزاب محافظه کار راست و چپ و انواع رنگارنگ نئولیبراها و حافظان سینه چاک دمکراسی و همه کارچاق کنهای مفتخور و بیکاره بورژوازی به میدان آمده اند. حتی در انگلیس برخی از کشیش دایناسورهای کلیساها نیز استعفا نموده اند . کشتی سرمایه داری به گل نشسته و امواج بحران اقتصادى همچنان بر پیکره این نظام فرتوت میکوبد. تمام نسخه ها و راه حلهایشان٬ عليرغم مشقات شديدترى که ببار آورده اند٬ با اعتراضات دهها میلیونی توده های کارگر و زحمتکش که علیه کاپیتالیسم به خیابانها ریخته اند و نان و آزادی و رفاه و برابری و حرمت انسانیشان را میخواهند٬ روبرو شده است.
اکنون با گذشت بیش از 20 سال از فروپاشی سرمایه داری دولتی شوروی و بلوک شرق وابسته به آن، پس از 20 سال از آن روزهائى که بورژوازی بازار آزاد و رقابتی غرب عربده پيروزى سرمايه دارى ميکشيد و با فرو ریختن دیوار برلین در تريبونهايش پایان تاریخ و شکست کمونیسم و آزادیخواهی را جار ميزد٬ سرمايه دارى "پيروز" ورشکسته و بحران زده است. حالا سرمایه داری با همه مظاهر کثیف و غیر انسانیش درمانده و لخت و عور در برابر قدرت کوبنده مبارزات و طغیانهای میلیونها انسان کارگر و زحمتکش در همه جای دنیا روبرو شده است. امروز سرمايه دارى برای کنترل بحران و سقوطهاى سنگين تر و برای عقب راندن توده های عاصی و گرسنه و به جان آمده٬ چاره ای جز نمايش هويت واقعى قدرت بورژوازى يعنى سرکوب ندارد. گرد باد بحران و ورشکستگی اقتصادى هر روز یکی دیگر از مراکز و حلقه های اصلی بورژوازی را به کام می کشد.
در روزهای گذشته در یونان حکومت به اصطلاح سوسیالیست ها! تحت رهبری پاپاندرئو و شرکایش سرانجام پس از چند سال تقلا و تلاش برای بقا و به زبان آدمیزاد برای کنترل بحران و فلج اقتصادی ناکام ماندند. این روزها روزهای واقعا پرشور و بسیار دیدنی است. دولت مستعفی پاپاندرو از یک طرف در محاصره اعتراضات و اعتصابات پرشور میلیونی انسانهایی بود که در خیابانها شعار و خواستشان نه به نظام سرمایه داری، نه به فقر و گرسنگی٬ و نه به همه سیاستهای نسخه پیچان بورژوازی برای تحمیل فقر بیشتر و اعمال سیاستهای ریاضت اقتصادی بود و از طرف دیگر اعمال فشارها و تردیدهای فزاینده دول اروپایی و بانک جهانی و صندوق بین المللی پول نسبت به آینده یونان و بحران علاج ناپذیر و رو به گسترشی که همه تار و پود اقتصاد فرو پاشیده یونان را در برگرفته است. در میان همه این ابهامات و تردیدها پاپاندرئو نخست وزیر یونان در اوج بی آبرویی و ورشکستگی که همین به نوبه خود سند بی آبرویی و ورشکستگی بورژوازیست مجبور به استعفا و کناره گیری شد و جانشین این مهره سوخته مهره دیگری شد. چند روز بعد توماس پاپادموس جانشین پاپاندرویی در کلیسایی در محضر جمعی از کشیش دایناسورهای مذهبی٬ برای خدمتگزاری بیشتر برای سرمایه داری و حفظ و بقا این نظام سراپا جنایت و فساد سوگند یاد کرد. از همین حالا همه تریبونهای نوکر بورژوازی در شیپورهای ناسازشان دمیده اند و به تعریف و تجمید از پاپادامیس پرداخته اند. میگویند این مهره جدید مورد حمایت همه احزاب محافظه کار و سوسیالیست و... است. میخواهند بگویند این فرشته آسمانی نازل شده تا بر بحران و فروپاشی بورژوازی در یونان افسار بزند.
در روزهای گذشته نیز توفان بحران و ورشکستگی و افزایش روزافزون بدهی ها ایتالیا را نیز در نوردیده است. 900/1 (یک میلیارد و نهصد میلیون یورو) بدهی دولت ایتالیا، مبلغی که بر طبق نظر و قول بسیاری از کارشناسان و کاربدستان بانک جهانی و صندوق بین المللی پول با توجه به روندی که در پیش و روست دولت ایتالیا توان پرداخت و تسویه اش را ندارد! از هم اکنون بنگاههای مالی جهانی و کشورهای حوزه یورو نگرانی و بدبینی خود را نسبت به آینده ایتالیا و چگونگی بازپرداخت بدهی هایش ابراز و اعلام داشته اند. از این میان بیشترین نگرانیها فرانسه را در برگرفته است. البته اقتصاد فرانسه و حکومت سارکوزی هم با مشکلات و بحران روزافزون خودش درگیر است. اما کارشناسان اعلام داشته اند بیشترین قسمت بدهی های خارجی ایتالیا چیزی بیش از 261 میلیون یورو متعلق و مربوط به طلب فرانسه است و اگر دولت ایتالیا نتواند با تهاجم روزافزون به سفره های خالی مردم و به زبانی با تحمیل و اعمال هرچه بیشتر سیاستهای ریاضت اقتصادی که بنگاههای اقتصادی مالی بورژوازی از نوع بانک و صندوق جهانی پول برایش تجویز کرده اند بدهی هایش را صاف نماید٬ علاوه بر سقوط و ورشکستگی خودش بعبارتی فرانسه و دولت سارکوزی را نیز به همراه خود در ورطه بحران و ورشکستگی هرچه بیشتر فرو خواهد کشید. از هم اکنون نگرانیها و هراس کارشناسان و دولت سارکوزی در حال افزایش است. تازه اگر ایتالیا بدهی هایش را به تمام و کمال به فرانسه نپردازد که از قرار با توجه به همه شواهد و قراین توان پرداختش را هم ندارد موج این بحران و بانکهای وام دهنده یکی پس از دیگری و بطور زنجیره ای این بار به انگیس هم خواهد رسید. چرا؟ چون فرانسه تا امروز مبالغ کلانی وام برای حل مشکلات اقتصادی خودش از بانکهای انگلیس دریافت داشته و مسلما ناتوانی ایتالیا در پرداخت بدهی هایش بر چگونگی پرداخت بدهی های فرانسه به انگیس و دیگر شرکایش تاثیر گذار خواهد بود. از قدیم چندان بیراه هم نگفته اند: یکی بود نوکری داشت٬ نوکر اون چاکری داشت٬ چاکر اون غلامی داشت.
این بحران سراسری و جهانیست چون ماهیت و کارکرد سرمایه داری در دنیای امروز هم سراسری و جهانی و فراملیتی است. سرانجام پس از مدتها تلاش و تقلای نافرجام در عمق لای و لجن و پوسیدگی سرمایه داری٬ دولت برلسکونی در ایتالیا هم به ناچار در نهایت درماندگی و بی آبرویی سقوط کردند. البته قبل از استعفای برلسکونی مجلس ایتالیا به فوریت و با عجله سیاست ریاضت اقتصادی توصیه شده از جانب کشورهای وام دهنده اروپایی را تصویب نمود و سپس با استعفای جناب برلسکونی موافقت نمود تا شاید در اذهان عمومی همه تقصیرات را به گردن برلسکونی بیاندازد. این هم از آن زرنگی های مرد رندانه و مذبوحانه سیاسی است تا شاید جایی برای فرشته ای که در راه است بازتر شود! هرچه کوشیدند بی نتیجه بود؛ از تزریق پول و انواع وامها، از اعمال همه دروغها و دغل کاریها و حتی تا تحمیل سیاست فقر و گرسنگی بیشتر به جامعه و تحمیل سیاست ریاضت اقتصادی و سرکوب بیشتر برای کنترل و مهار اوضاع. به هرچه دخیل بستند بی نتیجه بود. تمام مدیای نوکر بورژوازی از تریبونهای دروغ و جنایت بی بی سی تا وی یو ای و... که تا دیروز تمام تلاش و تقلایشان ماستمالی بحران و جنایت سرمایه در ایتالیا و حفظ و بقا و دوام جناب برلسکونی بود٬ حالا در شیپورهای دروغ و توهم سازشان دمیده اند که احتمالا فساد اخلاقی و ناتوانی و ناکارآمدی دولت معزول برلسکونی عامل همه بدبختی ها و فقر و نکبت و بدهی های لاعلاج و سرسام آور ایتالیاست! میخواهند بگویند اصل و اساس نظام سرمایه داری به هزار قرآن و آیه بیگناه است. میخواهند یواشکی و زیر جلکی نظام سرمایه داری و بحران های اجتناب ناپذیرش را زیر فرش کنند ! میخواهند بگویند فقر و بیکاری و گرانی، گرسنگی و محرومیت و کارتن خوابی، بی مسکنی و بیخانمانی، جنگها و کشتار انسانها و هزاران بدبختی دیگر به سرمایه داری و ماهیت کریه و کارکرد ضد انسانیش ربطی ندارد. میخواهند همه فساد و گندیدگی و همه جنایات نظام سرمایه داری در حق انسانیت را یواشکی و ریاکارانه با توسل به همه تریبونهای دروغگوی دمکراسی پوشانده و ماستمالی کنند. میخواهند بگویند نظام بورژوازی بیگناه است٬ اگر خطایی هست٬ اگر گناهی هست٬ فقط مربوط به کارگزاران جیره خوار و مهره هایی از نوع پاپاندرئو و برلسکونی هاست!
حالا از برلسکونی شیطانی ساخته اند که از آسمان فرشته ای به نام مارینو مونتو در نهایت درایت و کاردانی و حسن نیت به جایش جلوس نموده است. در اینجا آدم ناخودآگاه به یاد یک شعار قدیمی می افتد. در سال 57 در زمانهای انقلاب حکومت شاه مهره ها را یکی پس از دیگری عوض میکرد. مردم هم در خیابانها فریاد می زدند: ما می گیم خر نمی خوایم پالان خر عوض می شه! میگویند مارینو مونتو از اقتصاددانان بزرگ است! میگویند عمده حوزه کاریش اقتصاد بوده نه سیاست و دروغگویی! میگویند از بانیان اروپای واحد و از مشاوران مالی ارشد اتحادیه اروپاست! تازه مهمتر از اینها استاد دانشگاه هم تشریف دارند، میخواهند با توسل به هزار و یک دروغ با دنیایی از توهم پراکنی و ریاکاری و عوامفریبی از مارینو مونتو مهره دیگر سرمایه چهره ای محبوب و مردمی بسازند که شاید اقتصاد و "مام میهن" ایتالیا را نجات دهد !
در پس همه این تبلیغات پوچ و دروغ سیاست بورژوازی٬ چه در ایتالیا و یونان چه در لیبی و تونس و مصر و چه در دیگر کشورهایی که در آینده دستخوش بحرانهای عمیق تر اقتصادی و انقلابات خواهند شد٬ یک واقعيت مشترک وجود دارد. رسالت راشد الغنوشی و مصطفی جلیل ها، همان رسالت جنایت آلودی است که امثال مارینو مونتو در ایتالیا و پاپادموس ها در یونان و یا در هر جای دیگری برای حفظ و بقا نظام سرمایه داری به دنبالش هستند.
بهار عربی و دمکراسی و... همه اینها عناوین دهان پرکن و فریبنده ای هستند که از بنگاههای سخن پراکنی بورژوازی متصاعد میشود. بیش از 3 سال است که بحران وخيم اقتصادى همه ارکان سرمایه داری جهانی را به سقوط و انحطاط کشیده است. بحران فعلی اقتصاد جهانی بورژوازی٬ آنطور که میخواهند بگویند و برایش سینه می زنند٬ تنها بحران سهام و وال استریت و یا ورشکستگی بانکها بعلت پرداخت بیش از حد تسهیلات مسکن و یا فساد بانکداران و یا ناتوانی حکومتها و عدم کارایی مناسب و یا کمبود دمکراسی و یا فساد اخلاقی جناب برلسکونی ها نیست. ریشه بحران و ورشکستگی و ناکارآمدی درمان ناپذیر سرمایه، همانگونه که مارکس گفت ذاتی خود نظام سرمایه داری و ناشی از ترکیب ارگانیک سرمایه و تعادل نامتوازن بخشهای سرمایه ثابت و متغیر است. تا سرمایه داری حریص و سودجو هست بحرانهای ادواری و عميق و طولانى اقتصادى هم هستند.
حکومتهای بورژوازی از هر نوع و رنگش طرح جدیدی برای حل بحران ندارد. سیاست آنها دو وجه بیشتر ندارد: از یک طرف اعمال سیاستهای ریاضت اقتصادی و تحمیل هرچه بیشتر فقر و فلاکت و گرسنگی و بیخانمانی به جامعه و از طرف دیگر اعمال سیاستهای میلیتاریستی و سرکوب و خشونت پلیسی. اما واقعیتهای تاکنونی حکایت دیگری دارد. حضور اعتراضى و مبارزاتی توده های دهها میلیونی علیه نظام سرمایه داری گویای واقعیتهای بزرگتری است. خواست همه مردم زحمتکش دنیا رفاه و آزادی و برابریست. امروز بشريت کارگر و جنبش ضد کاپيتاليستى٬ با تنفر و انزجار علیه فقر و محرومیت و علیه نظام سرمایه داری بعنوان مسبب همه اين مشقات به پاخاسته است . راه حل بحران کنونی دنیا و راه رهایی بشریت از نکبت و کثافت سرمایه داری تنها کمونیسم و انقلاب کارگریست . *